Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-09@07:47:09 GMT

گروگانگیری پزشک مشهور برای تهیه جهیزیه

تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۴۳۲۷۳

گروگانگیری پزشک مشهور برای تهیه جهیزیه

به‌گزارش همشهری آنلاین، عصر روز ۱۷ مرداد ماه امسال مردی به پلیس آگاهی تهران رفت و مدعی شد که ۲ نفر از ۳ روز قبل او را ربوده و زندانی کرده‌اند. آنطور که او می‌گفت آدم‌ربایان در این مدت حساب‌های بانکی‌اش را خالی کرده و در نهایت پس از سرقت خودرواش او را در خیابان رها کرده‌اند. این مرد که یکی از پزشکان مشهور فک و صورت در پایتخت است در این‌باره گفت: چند شب قبل در سعادت‌آباد سوار ماشینم بودم که ۲ نفر درحالی‌که لباس مأمور نیروی انتظامی به تن داشتند به من نزدیک شدند و درخواست کردند که مدارک ماشین را نشان دهم و با آنها به اداره آگاهی بروم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من اول گفتم به چه علت؟ گفتند که از شما شکایت شده و برای انجام تحقیقات باید همراه ما بیایی.

وی ادامه داد:  آنها من را به صندلی عقب بردند. یکی از آنها کنار من بود و دومین نفر پشت فرمان نشست. حدود ۵ دقیقه در خیابان‌های سعادت‌آباد پرسه زدند و در ادامه متهمی که کنارم نشسته بود سرم را خم کرد و با تهدید  اسلحه دست و پا و چشمم را بست و من را به سمت جنوب تهران بردند. حدود ساعت ۱۱ شب بود. چشمانم بسته بود. آنها می‌خواستند با موادی که داشتند من را بیهوش کنند. اما من متوجه شدم و خودم را به بیهوشی زدم. آنها من را داخل خانه‌ای بردند و در انباری انداختند. کارت‌های بانکی و گوشی‌هایم را گرفتند. حدود ۲، ۳ ساعت بعد من را از انباری به آپارتمان بردند. اول به یک اتاق و بعد به حمام. ۳ روز من را در آنجا با چشم و دست و پای بسته زندانی کردند. تمام اطلاعات خانه‌ام، کارت‌های بانکی خودم و مادرم را گرفتند. ۲ روز بعد بود که یک مأمور از کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب با گوشی‌ام تماس گرفت. فکر می‌کنم آدم‌ربایان با آن تماس ترسیدند و من را حدود ساعت ۳ بعدازظهرعاشورا با خودروی خودم به سعادت‌آباد بردند و رهایم کردند؛ با این حال خودروام را سرقت کردند و گریختند. آنها ۳۰۰ میلیون تومان از حساب بانکی‌ام برداشت کردند و به جز آن از خانه هم نیز گوشی و لپ‌تاپم را دزدیدند.

در تعقیب آدم‌ربایان

به‌دنبال ثبت این شکایت تیمی زبده از کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ تحقیقات در این‌باره را آغاز کردند. تحقیقات اولیه نشان می‌داد پدر و پسری با جعل عنوان مأمور پلیس، این آدم‌ربایی را مرتکب شده‌اند. آنها پس از ربودن پزشک سرشناس با کارت بانکی‌اش به یک طلافروشی در شرق تهران رفته و مقدار زیادی طلا و سکه خریده بودند. بررسی اطلاعات به‌دست آمده از متهمان سبب شد که مأموران گام به گام به آنها نزدیک‌تر شده و سرانجام در ۲ عملیات متهمان را که به یکی از استان‌های شرقی کشور گریخته بودند دستگیر کنند.
سرهنگ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اعلام جزئیات این پرونده گفت: متهمان پس از انتقال به اداره پنجم پلیس آگاهی به آدم‌ربایی و سرقت به عنف اعتراف کردند و ۳ فقره سرقت به عنف دیگر را نیز به گردن گرفتند و هم‌اکنون با صدور قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرار دارند و تحقیقات برای کشف جرایم احتمالی و شناسایی سایر مالباختگان ادامه دارد.

یک ماه در تعقیب طعمه

متهم اصلی پرونده ۲۹ ساله و مهندس آی‌تی است. می‌گوید چون بیکار بوده و از طرفی قصد ازدواج داشته و پدرزنش تهیه چند قلم از جهیزیه را به گردن او انداخته نقشه ربودن پزشک مشهور را کشیده اما حالا از کاری که انجام داده پشیمان است. او در گفت‌وگویی جزئیات بیشتری از این آدم‌ربایی را شرح داد.

قبل از اینکه دستگیر شوی شغلت چه بود؟

من فوق لیسانس ‌آی‌تی دارم و قبلا در این حوزه فعالیت می‌کردم اما مدتی بود بیکار شده بودم.

سابقه کیفری هم داری؟

اواخر سال ۹۹ بود که یک نفر را که سوار یک خودروی ولوو بود ربودم و او را یک روز در خانه پدرزنم که آن موقع سفر بود نگه داشتم. فکر می‌کردم وضعیت مالی خوبی دارد. اما گفت من راننده‌ام و خودروی مدل بالا هم متعلق به فرد دیگری است و چیزی ندارم. من هم رهایش کردم.

چرا به فکر آدم‌ربایی افتادی؟

همه درها به رویم بسته بود. پدر خانمم گفته بود که باید خانه بگیری و ۷، ۸ قلم از جهیزیه را هم تهیه کنی. به هر دری زدم نشد. فکر کردم دیدم سرقت و آدم‌ربایی تنها راهی است که می‌توانم زندگی‌ام را بسازم.

 چرا با تحصیلاتی که داشتی کار نمی‌کردی؟

خیلی تلاش کردم اما کار پیدا نکردم.

پزشک سرشناس را چطور شناسایی کردی؟

یک روز در سعادت‌آباد او را دیدم که سوار بر ماشینش دور می‌زد. همان روز او را به‌عنوان طعمه انتخاب کردم. یک خودروی اپتیما مشکی رنگ داشت. یک ماه او را زیرنظر داشتم تا اینکه شب حادثه با پدرم دکتر را نزدیک ساندویچی دیدیم و تصمیم گرفتیم نقشه را اجرا کنیم. ما سوار بر موتور بودیم. من لباس شخصی به تن داشتم و پدرم لباس نظامی با درجه سرگردی.

چطور نقشه آدم‌ربایی را اجرا کردید؟

با موتور جلوی دکتر پیچیدیم و راهش را بستیم. مدارک دکتر را کنترل کردیم و فهمیدیم پزشک است. گفتم بیا عقب بشین و من پشت فرمان نشستم.

چه روزی‌ پزشک را ربودید؟

۳ روز مانده بود به عاشورا. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب. او را بردیم و ظهر عاشورا رهایش کردیم. دست و پایش باز بود. فقط چشمانش را بستم. گفت حالم خوب نیست. من هم او را بردم جلوی خانه‌اش پیاده کردم.

از خانه‌اش هم سرقت کردید؟

نه من فقط ۲ کارت بانکی از او گرفتم و پول‌هایش را برداشت کردم.

همسرت فهمید که چنین کاری کردی؟

اول نمی‌دانست اما بعد فهمید و آبرویم رفت.

۳ روزی که پزشک را ربوده بودی همسرت نپرسید که کجا هستی و چه کار می‌کنی؟

گفتم با پدرم هستم و می‌خواهم برویم و بدهی‌هایم را بدهم. وقتی فهمید که با پدرم هستم خیالش راحت شد.

همسرت دکتر را دید؟

بله روز دوم وقتی آمد خانه او را دید. گفتم یک موادفروش است و پول یک نفر را برده است. به خاطر همین هم ما او را نگه داشته‌ایم. گفت پدرم بفهمد بیچاره می‌شویم و...

پدرت چرا با تو همراه شد؟

از یک ماه قبل به او گفته بودم. مجبور بودم. پول نزول گرفته بودم و هر روز بدهی‌ام بیشتر می‌شد. پول نزول خیلی بد است و زندگی آدم را از بین می‌برد. حدود ۲۰۰ میلیون تومان نزول گرفته بودم و هر ۳ ماه ۱۷ میلیون تومان باید می‌دادم. دوباره رفتم ۱۰۰ میلیون تومان مضاربه از بانک گرفتم. همینطور بدهی روی بدهی می‌آمد.

این همه پول را برای چه کاری می‌خواستی؟

۷، ۸ قلم از جهیزیه را گردن من انداخته بودند و گرفتار شده بودم.

وضعیت مالی پدرزنت چطور است؟

وضع خوبی دارد و به همین دلیل من هم به دردسر افتادم.

وقتی شرایط مالی ات خوب نبود چرا برای این ازدواج اصرار داشتی؟

همسرم را خیلی دوست داشتم و می‌خواستم هرطور که شده با او ازدواج کنم.

به‌نظرت این ازدواج ارزشش را داشت که به‌خاطرش دست به سرقت و آدم‌ربایی زدی؟

نمی‌دانم.

لباس نظامی را از کجا تهیه کردی؟

از میدان گمرک. حدود ۵۰۰، ۶۰۰ هزار تومان خریدیم. درجه سرگردی را هم انتخاب کردیم که به سن پدر بخورد. در اینستاگرام دیده بودم که یک پدر و پسر با همین شیوه از افغان‌ها سرقت کرده بودند و من هم خواستم مثل آنها دست به سرقت بزنم.

از دکتر چقدر توانستید پول بگیرید؟

حدود ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون. ما اصلا او را اذیت نکردیم و کارت را بدون درگیری و تهدید گرفتیم.

می‌دانستی آدم‌ربایی چه مجازاتی دارد؟

نه به خدا نمی‌دانستم. اگر می‌دانستم این کار را نمی‌کردم.

کد خبر 714205 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها سارق - سرقت حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سارق سرقت حوادث ایران میلیون تومان پلیس آگاهی سعادت آباد آدم ربایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۴۳۲۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک مصاحبه جذاب با کیلین مورفی درباره فیلم «چیزهای کوچک مانند این»

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، یکی از مشغول‌ترین چهره‌های سال پیش قطعاً کیلین مورفی است، که برای بازی در نقش اصلی فیلم تحسین شده «اوپنهایمر» جایزه اسکار و بفتا را به گلدن گلوب افزود.

بیشتر بخوانید: ماجرای مخفیانه زنان یک روستا که سوژه شد

اما او پارسال با فیلم «چیزهای کوچک مانند این» که به عنوان افتتاحیه برلیناله انتخاب شد هم حسابی سروصدا کرد. این فیلم ممکن است فیلمی با انفجار بسیار کمتر نسبت به «اوپنهایمر» باشد، اما با اقتباس از کتابی ساخته شده که نامزد جایزه بوکر بود (نوشته کلر کیگان که نویسنده «آرامش» هم است که کمتر از آن تامل‌برانگیز نیست و فیلم موفق «دختر» برمبنای آن ساخته شد). در این فیلم مورفی در نقش بیل که کارش حمل و نقل زغال سنگ در دهه ۱۹۸۰ ایرلند و یک پدر فداکار است، بازی می‌کند. او فعالیت‌های آزاردهنده‌ای را در صومعه محلی - به رهبری خواهر مری راهبه وحشتناک (با بازی امیلی واتسون) - کشف می‌کند.

«چیزهای کوچک مانند این» که توسط مت دیمون و بن افلک در کمپانی «آرتیستز اکوییتی» تهیه و تامین مالی شده، همچنین اولین فیلم از کمپانی جدید مورفی است که در کنار تهیه کننده آلن مالونی راه‌اندازی کرده و اسمش را «فیلم‌های بزرگ» گذاشته‌اند.

مصاحبه با کیلین مورفی درباره این فیلم جدید انجام شده است: آیا فرار از هرج و مرج فصل جوایز با چنین فیلمی خوب است؟

من به پاسخی که «اوپنهایمر» دریافت می‌کند، افتخار می‌کنم و بسیار خوشحالم که از این فیلم تجلیل می‌شود. اما من «چیزهای کوچک مانند این» را ۶ ماه پس از اتمام «اوپنهایمر» ساختم و نمی‌شد کاری متفاوت‌تر از این انجام داد. من واقعاً به این فیلم افتخار می‌کنم، بنابراین صحبت کردن درباره آن را دوست دارم.

شما در کنار مت دیمون و بن افلک در کمپانی «آرتیستز اکوییتی» آنها این فیلم را تولید کردید. آن رابطه چگونه شکل گرفت؟ پروژه را پیش آنها بردید؟

من کتاب را خوانده بودم و واقعاً حس می‌کردم می‌تواند یک فیلم باشد. با دوستم آلن مالونی که ۴ فیلم قبلی را با او کار کرده‌ام، شاید پنج تا، تماس گرفتم و تصمیم گرفتیم این فیلم را با هم تولید کنیم. ما حقوق کتاب را گرفتیم و بعد وقتی در «اوپنهایمر» بودم، سر یک صحنه شبانه در صحرا با مت، وقتی دور هم نشسته بودیم، این را برای او مطرح کردم. او اتفاقاً داشت با آلن مالونی برای یک مستند درباره U۲ کار می‌کرد، بنابراین همه چیز کاملاً عجیب بود. دیمون و افلک همان زمان در حال راه‌اندازی استودیوی جدید خود بودند و ما فیلمنامه را برایشان فرستادیم و آن‌ها آن را دوست داشتند. آن‌ها شرکای فوق‌العاده‌ای بودند، زیرا واقعاً به ما اجازه دادند فیلمی را بسازیم که می‌خواستیم بسازیم، که با توجه به اینکه آنها خودشان فیلمساز هستند، جز این انتظار نمی‌رود

چه چیز کتاب موجب شد فکر کنید می‌تواند یک فیلم شود؟

در ظاهر داستان بسیار کوچکی است. اما وقتی خواندمش، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و احساس کردم که در واقع چالش با موضوع بسیار مهمی است و همچنین احساس کردم که یک جور جهانی بودن در آن وجود دارد. در عین حال خیلی جذب این شخصیت شدم که شخصیت ایرلندی‌ای است که برایم شناخته شده است و با آن آشنا بودم. در ظاهر، به نظر می‌رسد او زندگی کاملاً ساده‌ای دارد، اما آنچه او با آن دست و پنجه نرم می‌کند و در طول داستان پشت سر می‌گذارد بسیار پیچیده است. بنابراین فکر کردم اگر اقتباس درستی از کتاب انجام دهیم، می‌تواند فیلم زیبایی باشد.

امیلی واتسون در نقش یک راهبه نسبتاً بی‌رحم فوق‌العاده ظاهر شده است.

امیلی اولین انتخاب برای خواهر مری بود. من همیشه طرفدار او هستم. او به فیلمنامه پاسخ داد و گفت بله. و بعد از تیم میلانتس که در فصل ۳ «پیکی بلایندرز» با او کار کرده بودم، خواستم آن را کارگردانی کند. او کارگردانی خیره کننده است. او بلژیکی است و من لزوماً نمی‌خواستم یک فرد ایرلندی آن را کارگردانی کند. احساس کردم حتی اگر ایرلندی نباشد شاید بهتر باشد.

ساخت این فیلم به موفقیت خارق‌العاده «دختر آرام»، یکی دیگر از فیلم‌های باورنکردنی ایرلندی و همچنین اقتباسی از داستان کلر کیگان، مربوط می‌شود؟

ما در حین اسکار [۲۰۲۳] در حال تولید بودیم و از موفقیت آن فیلم بسیار خوشحال بودیم زیرا فیلم زیبایی است. دیدن این همه موفقیت در حین فیلمبرداری بسیار خوب بود.

«چیزهای کوچک مثل این» اولین فیلمی است که پس از مدتی در ایرلند فیلمبرداری کرده‌اید. آیا همین آن را کاملاً خاص کرده است؟

بله، فکر نمی‌کنم از حدود سال ۲۰۱۰ در کشورم فیلمبرداری کرده باشم. از آن زمان تاکنون تئاتر زیادی در آنجا انجام داده‌ام، اما فیلمی نساخته‌ام. بنابراین خیلی خوب بود که برگشتم و با گروه دوستانم که در گذشته با آنها در فیلم‌ها کار کرده‌بودم، کار کردم.

با «اوپنهایمر» و حالا این فیلم، آیا کیلین مورفی جدیدی پس از «پیکی بلایندرز» را تجربه می‌کنیم؟

نمی‌دانم فقط دارم کار می‌کنم. در طول «پیکی بلایندرز» هم کار می‌کردم. بنابراین، برای من، این فقط کار است. فکر می‌کنم اگر از هر بازیگری بپرسید، هیچ‌کدام از ما برنامه‌ای در ذهن نداریم، این کاملاً تصادفی است و بستگی به چیزی دارد که سر راهتان قرار می‌گیرد. گاهی اوقات شما کمی در آن جایگاه تعیین کننده‌تری دارید، مثل همین فیلم. چون من تولیدکننده هم بودم کمی متفاوت بود. اما از نظر برنامه پنج ساله، نه من چنین برنامه‌ای ندارم، فقط سعی می‌کنم کیفیت را بالا نگه دارم.

این اولین پروژه از شرکت تولیدی خودتان «فیلم‌های بزرگ» است. تصور می‌کنم که این نام با توجه به عنوان «چیزهای کوچک مانند این» انتخاب شد.

فکر کردیم اگر آن را «چیزهای کوچک» بنامیم، ممکن است کمی غیر جاه‌طلبانه باشد.

باید درباره دنباله‌های «۲۸ روز بعد» که تازگی خبرش منتشر شده هم بپرسم. آیا جیم پیک برای «۲۸ سال بعد» برمی‌گردد؟

در این مرحله نمی‌توانم چیز بیشتری بگویم. اما من همیشه گفته‌ام که دوست دارم در فیلم بعدی نقش داشته باشم زیرا آن فیلم همه چیز را برای من تغییر داد و من به آن فیلم و آن بچه‌ها الکس [گارلند] و دنی [بویل] علاقه زیادی دارم. من هیچ وقت فیلم‌های خودم را تماشا نمی‌کنم، به جز آن فیلم. همیشه در حوالی هالووین پخش می‌شود و در طول همه گیری مردم دایم برای من کلیپ می‌فرستادند و من آن را به فرزندانم هم نشان دادم. آن فیلم واقعاً هنوز سرپا ایستاده است، باوجود اینکه حدود ۲۳ سال سنش است. بنابراین من واقعاً هیجان زده هستم که گروه را دوباره گرد هم بیاوریم تا یکی دیگر بسازیم.

تماشای عملکرد خودت در بیش از ۲ دهه بعد از فیلم چگونه است؟

آنقدر که پیش بینی می‌کردم نقدهای زیادی بگیرم نبوده است. اما قطعاً بهتر شده‌ام زیرا در ۳ فصل آخر «پیکی» به‌عنوان مدیر اجرایی کار کردم و درگیر همه آن‌ها شدن از برش و تدوین، و بعدش هم تولید «چیزهای کوچک» یعنی باید فقط تماشا کنی و فقط به دنبال داستان‌های تاثیرگذار بعدی بگردی.

شما واقعاً هرگز کسی نبوده‌اید که فعالانه به دنبال کانون توجه باشید. چگونه با موفقیت فصل جوایز و همه توجهی که به آن می‌شود کنار آمدید؟

فکر می‌کنم در این زمینه خیلی بهتر می‌شوم. دیدن تجلیل از یک فیلم و ارتباطی که با تماشاگران ایجاد کرده و سپس دیدن تجلیل آن توسط همتایان خود در صنعت بسیار جذاب است. بزرگ‌ترین امتیاز برای من، معاشرت با همبازی‌هایم و کریس (نولان) بود و بعد از آن ملاقات با دیگر فیلم‌سازان، بازیگران و دیگر تهیه‌کنندگان. چون این کاری است که در نهایت انجام می‌دهی، در نهایت در اتاق‌ها با این افراد با استعداد هستی و من واقعاً از آن لذت می‌برم زیرا معمولاً هرگز دنبال این برنامه‌ها نیستم.


منبع: مهر

انتهای پیام/

کد خبر: 1229760 برچسب‌ها اخبار سینما

دیگر خبرها

  • غلط املایی فاحش روی یک بنر با موضوع حجاب
  • اهدای ۸ سری جهیزیه در شهرستان هریس
  • به روز رسانی| هاشمی: قول حضور در جام یونس شکوری را داده بودم
  • توخل فاش کرد: شیفته این اسطوره رئال بودم
  • توضیحات زاکانی درباره پرداخت ودیعه به برخی از مدیران شهری
  • یک مصاحبه جذاب با کیلین مورفی درباره فیلم «چیزهای کوچک مانند این»
  • سیل استادیوم‌های مشهور برزیل را غرق کرد | عکس
  • این پرنده عجیب به دزد پرندگان مشهور است! (فیلم)
  • «قلیچ» به مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران رسید
  • (ویدیو) کارخانه مشهور چگونه صدها تن «ژامبون» تولید می‌کند؟